دست از سرم بردار

دست از سرم بردار زیبای لعنتی ...

تابستان آخر و بلا های خرداد

الان که این متن رو می نوسم وسط های تابستون و تقریبا 30 روز دیگه برام باقی مونده تا شروع ترم جدید و شروع دوباره .... از طرفی دوست داشتم این تابستون رو که بهم ی فرصت ریکاوری داد و تونستم خودم برگردونم به حالت عادی بعد از اتفاقاتی که در خرداد رخ داد، متوجه شدم به خاطر کوید پره دیابت شدم و اینکه به خاک آلرژی شدید پیدا کردم و توی این 6 کیلو وزن کردم آره ماهی سختی رو داشتم؛ بود روزی که فقط 3 ساعت خوابیدم هیچ وقت اون روز رو فراموش نمی کنم صبح دانشکده بعد کارآموزی
+ نوشته شده در پنجشنبه 13 مرداد 1401ساعت 19:25 توسط شهره |