دست از سرم بردار

دست از سرم بردار زیبای لعنتی ...

حدیث عهد و وفا می رود ، نبرد اینجاست

حکایت از چه کنم سینه سینه درد اینجاست هزار شعله ی سوزان و آه سرد اینجاست بهار آن سوی دیوار ماند و باد خوشش هنوز با غم این برگ های زرد اینجاست
+ نوشته شده در پنجشنبه 13 مرداد 1401ساعت 19:25 توسط شهره |